×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 377
-->

بازخوانی علل نابودی قوم لوط

قوم لوط يكي از اقوام تاريخي است كه خداوند داستان آنان را براي عبرت آيندگان گزارش كرده است. اين قوم كه با نام پيامبرانشان شناخته مي شوند، از اقوامي بودند كه دركژ روي، استاد ابليس و شيطان بودند و رفتارهاي نابهنجاري را پديدآوردند كه درگذشته سابقه نداشته و بسياري ازمنكرات را به نام خود ثبت تاريخ كردند.

خداوند در آياتي، از اين مردم به عنوان كساني كه باشگاه منكرات داشتند ياد مي كند و شايد نخستين انجمن رسمي همجنس بازان دراين قوم راه اندازي شد. رفتارهاي ناهنجار اين قوم، موجب شد تا عذابي سخت بر آنها فرو فرستاده شود و از صفحه روزگار نيست و نابود شوند.
بي گمان خواندن داستان اين قوم و تحليل خداوند ازعلل و عوامل خشم و غضبي كه بر ايشان نازل مي شد، مي تواند عبرتي براي همگان باشد. از اين رو، نويسنده با مراجعه به آيات قرآني، تحليل قرآن را از علل و عوامل نابودي اين جامعه ارايه كرده است كه با هم مطلب را ازنظر مي گذرانيم.

 قومي پليد با ابتكارات و نوآوري در پلشتي ها

خداوند براي بيان بسياري از سنت ها و قوانين جاري بر جامعه و هستي، ازقصه هاي تاريخي به عنوان ابزار آموزشي و پرورشي استفاده مي كند. دراين ميان از همه تاريخ بشريت، گلچيني از مهم ترين وقايع و رخدادهاي تاريخي را برگزيده و آن را گزارش كرده است. اين نمونه ها دركنار هم تصويري كامل و جامع از وضعيت انسان و موقعيت وي در دو سوي واقعيت و حقيقت ارايه مي دهد.

از جمله مهم ترين و تاثيرگذارترين وقايع تاريخي، داستان قوم لوط است كه در آياتي چند دركنار داستان اقوامي چون نوح، عاد، ثمود، تبع، ايكه و فرعون بيان شده است.
خداوند در آياتي ازجمله 51، 58 و 59 سوره حجر، قوم لوط را معاصر دوران حضرت ابراهيم (ع) بر مي شمارد و در آيات 87 تا 89 سوره هود روشن مي سازد كه اين قوم پيش از قوم شعيب با فاصله زماني اندك مي زيستند.
درعصر پيامبر(ص) بقايايي از آثار ويرانه هاي شهر قوم لوط وجود داشته است (حجر، آيات 74و 476 عنكبوت، آيات 33 تا 35) و مردم مكه در سفرهاي خويش از كنار اين ويرانه ها عبور مي كردند. (فرقان، آيه 40 و نيز مجمع البيان، ج 7و 8، ص 267 و كشاف، زمخشري، ج 3، ص 281) از آيه 79 سوره حجر با توجه به منابع روايي و تفسيري برمي آيد كه شهر ويران شده قوم لوط بر سر راه اهالي مكه و مدينه در مسير مدينه به شام قرار داشته است. (الميزان، ج 12،ص 185؛ و التفسير المنير، ج 14، ص 61)
رفتارهاي منكر وپلشت قوم لوط و عذابي كه آنان بدان دچار شدند، موجب شد تا پيامبران پس از آنها با اشاره به آگاهي مردم از حادثه عذاب، يادآور اين رخدادهاي سهمگين شوند و از قوم خويش بخواهند تا مسيري كه آن قوم پيمودند نپيمايند و از فرجام بد ايشان پند گيرند.
از جمله اين پيامبران حضرت شعيب (ع) است كه قوم خويش را به عبرت گيري از آن رخداد دعوت مي كند (هود، آيات 84 و 89) هم چنين مومن ال فرعون به قوم خود هشدار مي دهد تا براي دچار نشدن به فرجام بد قوم لوط، از هرگونه تعرض و قتل حضرت موسي (ع) خودداري ورزند.
دراين قوم به جز خانواده حضرت لوط (ع) كسي به خداوند ايمان نداشت و همگي كفر پيشه و اهل فسق و فجور بودند و از هيچ گونه پلشتي و منكري خودداري نمي كردند. چنان در مسير گمراهي و ضلالت غرق شده بودند كه بي حيايي و بي عفتي ، امري طبيعي در ميان آنها بود. از اين رو باشگاه هاي علني براي منكرات و همجنس بازان داشتند و حتي به طور علني خواستار رفتار شنيع لواط با ميهمانان حضرت لوط(ع) مي شوند.
اين شيوه رفتاري چنان در ميان آنان پذيرفته شده بود كه حتي پيرزني از زنان لوط نيز با اين قوم همراهي مي كرد و آنان را در جريان رفت و آمدهاي مردم با حضرت لوط(ع) مي گذاشت و به امر لواط و مساحقه دعوت مي كرد. (هود، آيه 81 و حجر آيات 59 و 60 و شعرا، آيات 170 و 171 و ذاريات، آيات 33 و 35)
از نظر اين قوم هرگونه پاكدامني و رفتارهاي هنجاري و ارزشي، عين ضدارزش و نابهنجار شناخته مي شد. لذا حضرت لوط را متهم به پاكدامني كرده و خواهان اخراج وي به سبب همين امر مي شوند؛ زيرا در فرهنگ ايشان، پاكدامني عين كفر و ستيز با جامعه و هنجارهاي پذيرفته شده آن بود. (اعراف، آيات 80 و 82 و نيز نمل، آيه 56)
خداوند در آيه 36 سوره ذاريات تبيين مي كند كه تنها يك خانواده مؤمن در ميان قوم لوط بودند كه همان نيز خانواده حضرت لوط(ع) به غير از زن فاسق ايشان بود كه با قوم، عذاب مي شود. اين بدان معناست كه محيط اجتماعي جامعه لوط چنان آلوده به منكرات و زشتي ها بود كه اصول ارزشي و اخلاقي عقلاني، در نزد آنان به عنوان ضدهنجار تلقي مي شد و افراد پاكدامن و پاي بند به اصول ارزشي عقلايي از جامعه طرد مي شدند. دقيقاً رفتاري كه جوامع طبيعي و عقل گرا با رفتارهاي ضدهنجاري انجام مي دادند، آنان با افراد ارزشي و هنجاري انجام مي دادند. بدين ترتيب معروف در نظر ايشان منكر و به جاي آن منكرات به عنوان معروف مقبول مردم لوط بود.
خداوند در آيه 29 سوره عنكبوت به صراحت بيان مي كند كه ايشان باشگاهي از منكرات داشتند و در آن جا هرگونه رفتار زشت و پلشت انجام مي دادند، به گونه اي كه راه بر حق و حقيقت و پاكي بسته مي شود.
اين مردم پليدانديش و پلشت كار، نه تنها اين رفتار زشت و زننده را نسبت به خود داشتند بلكه راه را بر مسافران مي بستند و ايشان را نيز به كارهاي زشت وادار مي كردند. (عنكبوت، آيات 28 و 29 و نيز مجمع البيان، ج 7 و 8، ص 240 و روح المعاني، ج 11، جزء 20 ص227)
از آياتي ازجمله 78 و 79 سوره هود و 161 تا 166 سوره شعرا برمي آيد، قوم لوط به هم جنس بازي رغبت داشتند و از ازدواج با جنس مخالف سرباز مي زدند. همين مسئله موجب مي شود تا مرد به لواط و زنان به مساحقه روي آورند و هنگامي كه حضرت لوط(ع) پيشنهاد مي كند كه به جاي لواط با مسافران ميهمان وي، با دختران وي ازدواج كنند، آنان به صراحت بيان مي كنند كه او خود از علاقه ا يشان به هم جنس بازي آگاه است و اينكه آنها هيچ گرايش و ميلي به جنس مخالف ندارند. (حجر، آيات 61 و 67 و 71 و آيات ديگر)
به هرحال، قوم لوط كه استاد ابتكار و نوآوري در هر امر پلشت و پليدي بودند، هرگز دعوت تقواي حضرت لوط(ع) را نپذيرفتند و نخواستند تا از منكر و زشتي هاي عقلاني و شرعي پرهيز كنند.
از اين رو به تكذيب آن حضرت(ع) روي آوردند. (شعراء آيات 161 و 163 و آيات ديگر)

 رذايل قوم لوط

قوم لوط چنان كه گفته شد، سرچشمه پلشتي ها و زشتي ها بودند و در جامعه آنان هر امر ارزشي و اخلاقي عقلايي، به عنوان نابهنجار معرفي و رد مي شد، از اين رو بسياري از منكرات را در اين قوم مي توان يافت.
خداوند در آياتي به اين رذيلت هاي اخلاقي آنها اشاره كرده است. نتيجه منطقي كه از اين رذايل و انجام پلشتي ها مي توان گرفت اين كه اين مردم گروهي بي تقوا بودند و از هيچ امر زشت و بدپروا نداشتند. (شعراء، آيه 161)
از جمله رذيلت هاي ايشان، بي حيايي و بي شرمي است، به گونه اي كه منكرات را علني و درباشگاه و كنار هم انجام مي دادند و به آن افتخار هم مي كردند و از گفتن و شرح آن شرم نداشتند. (نمل، آيه 54 و عنكبوت، آيات 28 و 29) بي غيرتي از ديگر خصوصيات و خصلت هاي قوم لوط بود و اين مساله موجب رنجش حضرت لوط (ع) بود كه حتي يك نفر اهل غيرت در ميان ايشان نبود. (هود، آيات 77 و 78)
تجاوزگري و خروج از قانون فطري ازدواج از ديگر ويژگي هاي اين قوم بود. (شعراء، آيات 161تا 166 و عنكبوت، آيات 28 و 29) چنان كه اسراف گري و تجاوز از همه حدود عقلاني و فطري از ديگر خصوصيات ايشان بود. (اعراف، آيات 80 و 81 و ذاريات، آيات 32تا 34)
رفتارهاي سخيف و ارزش گذاري نسبت به آن ويژگي ديگر آنان است كه موجب مي شد تا در مجالس خود به سوي يك ديگر سنگريزه پرتاب كنند و كارهاي سخيف ديگر را انجام دهند. (مجمع البيان، ج 7 و 8، ص 439 ذيل آيات 28 و 29سوره عنكبوت)
تعرض به ميهمانان و عدم تكريم آنها(هود، آيه 78) و استمرار در ارتكاب پليدي ها از ديگر خصوصيات پست اين قوم بود كه در آيه 74 سوره انبياء به آن اشاره شده است.
جهل و ناداني (نمل، آيات 54 و 55)، خروج از فطرت بر اساس همين جهل ( همان)، راهزني و بستن راه ها بر مسافران و غارت اموال و عرض ايشان (عنكبوت، آيات 28 و 29) ، سرمستي از رفتارهاي پلشت (حجر، آيه 72)، شرك (حاقه، آيه 9و مجمع البيان، ج 9، 10، ص 517)، ظلم و ستم (هود، آيات 82 تا 83)، غفلت و سرگرداني (حجر، آيه 72 و نيز مجمع البيان، ج 5 و 6، ص 526)، فسادگري و افساد در زمين و خلق آن (عنكبوت، آيات 28 تا 30) بود.
ارتكاب گناه علني و منكرات (همان)، لواط و هم جنس بازي (همان)، فسق و فجور (عنكبوت، آيات 33 و 34 و انبياء، آيه 74)، كبوتر بازي (عنكبوت، آيات 28 و 29 و نيز تفسير البرهان، ج4، ص 314، حديث 6)، گستاخي (حجر، آيه 70)، لجاجت در برابر پندها (شعراء، آيه 167) و رواج و ارتكاب منكرات در باشگاه و سطح شهر و به طور علني (عنكبوت، آيه 29) از ديگر رذالت هاي اخلاقي اين قوم پليد بود.

جلوه هايي از خشم الهي در عذاب قوم لوط

قوم لوط كه گرفتار غفلت از همه چيز هستي بودند و فطرت خويش را دفن كرده و در مستي عيش و عشرت دو روزه غرق بودند (حجر، آيه 72 و آيات ديگر) گرفتار خشم الهي وعذاب استيصال مي شوند و با همه شبهه افكني و توجيه والقاي شبهات ،نمي توانند راه و رفتار خويش را درست جلوه دهند. (قمر، آيه 36 و نيز الميزان، ج 19، ص 81).

حضرت ابراهيم (ع) كه مردي بردبار بود با تاسف بر مشكلات و گرفتاري مردم، خواهان آن بود تا خداوند به گونه اي ديگر اين مردم را هدايت كند و از عذاب برهاند تا دچار عذاب ابدي قيامت نشوند؛ زيرا آگاهي آن حضرت (ع) از وقايع آخرت چنان وي را متحول ساخته بود كه هرگز عليه قومي نفرين نكرد و دوست نداشت تا ملتي گرفتار عذاب هاي الهي در دنيا و آخرت شوند، زيرا عظمت فاجعه را مي دانست. اين دانش و آگاهي شهودي آن حضرت(ع) و گرايش به رحمت واسعه الهي موجب شد تا اقدام به شفاعت كند و براي نجات قوم لوط(ع) دست به كار شود و حتي با فرشتگان به مجادله بپردازد. (هود، آيه 74 و عنكبوت، آيات 31 و 32 و نيز الميزان، ج10، ص 326)
البته وجود حضرت لوط و خانواده اش در ميان قوم نيز يكي از علل مجادله و شفاعت حضرت ابراهيم(ع) بود كه در آيات 31 و 32 سوره عنكبوت به صراحت بيان شده است. با اين همه خداوند در آيات 74 و 76 سوره هود بر قطعي بودن و تغييرناپذيري نزول عذاب تأكيد مي كند و همين را علت رد درخواست شفاعت حضرت ابراهيم(ع) برمي شمارد.
اين ملت صاحب انواع منكرات و مبتكر شماري از اعمال زشت، درنهايت با بيرون راندن حضرت لوط وخانواده اش از شهر، در يك بامداد به انواع عذاب هاي الهي گرفتار شدند.

در هنگامه نزول عذاب الهي، نخست چشمان متجاوزان قوم لوط با اشاره حضرت جبرئيل(ع) كور مي شود (قمر، آيه 37 و نور الثقلين، ج5، ص 184، حديث30) و سپس توفاني از شن و باراني از سنگ و سنگريزه بر سر آنان فرود مي آيد. صيحه و صداي وحشتناكي در هنگام طلوع خورشيد بر ايشان فرود مي آيد. (حجر، آيه 73 و مجمع البيان، ج5 و 6، ص 527) و سنگ و گل هاي متراكم و لايه در لايه بر سر آنان فرو مي ريزد (هود، آيه 82) و زلزله اي بزرگ خانه هايشان را برسرشان فرو مي افكند (عنكبوت، آيات 33 و 34) زيرا رجز به عذابي گفته مي شود كه با تكان و اضطراب شديد همراه باشد (كشاف، ج3، ص 453) پس از اين زمين لرزه قوم لوط و شهرشان زير و رو مي شود (هود، آيه 82 و نجم، آيه 53 و حاقه، آيه 9) زيرا موتفكات كه به معناي زير و رو شدن است اشاره به سرزمين قوم لوط دارد كه به عذاب الهي زير و رو شده بود. (مجمع البيان، ج5و 6، ص527)
بدين ترتيب قوم لوط و سرزمينشان به كلي نابود مي شود و هيچ اثري از افراد باقي نمي ماند و تنها آثار كلي براي عبرت آيندگان برجا مي ماند.
قوم لوط چنان زشت كردار بودند كه فرشتگان مأمور به عذاب اين قوم، حتي از ذكر صريح نام آنان نيز نفرت داشتند بطوري كه آنها را با اسم اشاره «هولاء» ذكر مي كنند. (حجر، آيات 58و 59 و نيز الميزان، ج12، ص182) از آن جايي كه بقاي چنين مردمي جز تباهي و فساد به همراه نداشت، خداوند با اين زير و رو كردن كامل ايشان و شهرشان، نسل آنان را به طور كامل ريشه كن كرد تا هيچ چيزي از آنها به جا نماند كه آثار سوئي به دنبال داشته باشد. (حجر، آيه 66)
با بهره گيري از گزارش قرآن مي توان دريافت كه هرگونه رفتارهاي بيرون از عقلانيت و فطرت مي تواند زمينه ساز كارهاي زشت و بزرگ تري گردد، به گونه اي كه فساد و تباهي همه جاگير شود و ارزش ها به ضدارزش و ضدارزش ها به ارزش تبديل گردد و نسل هاي آينده ناتوان از تشخيص حقيقت براساس فطرت گردند؛ زيرا فطرت كودكان پيش از رشد در چنين جامعه اي از ميان مي رود و آلوده مي شود و آنها قدرت تشخيص حق از باطل براساس فطرت و عقل سليم ذاتي را ازدست مي دهند.
از داستان عرضه دختران از سوي حضرت لوط(ع) به مهاجمان در خانه اش مي توان استنباط كرد كه ايشان همان گونه كه از منكري باز مي دارد، جايگزين مناسبي براي يك امر طبيعي و فطري ارايه مي دهد. به اين معنا كه شهوت، امري طبيعي و غريزه اي حيواني و انساني است و سركوب آن ممكن نيست، بنابراين براي دفع آن بايد جايگزين مناسبي ارايه كرد. از اين رو آن حضرت(ع) به دختران به عنوان جانشين معروف به جاي منكر اشاره مي كند؛ زيرا اگر تنها به نهي از منكر، بدون عرضه معروف اقدام مي كرد بي گمان از سوي عاقلان نيز بر وي خرده گرفته مي شد؛ زيرا مي بايست جايگزيني براي آن منكر اعلام مي شد.
در هر جامعه اي اگر منكري بايد برداشته شود مي بايست معروفي به عنوان جايگزين معرفي و بلكه عرضه شود وگرنه انسان به طور طبيعي مي خواهد نياز خويش را به هر شكلي برآورده سازد و اگر اين نياز به طور طبيعي و از مسير خود ارضا نشود و برآورده نگردد از سوي ديگر و برخلاف جاده حقيقت برآورده مي شود و به منكرات دامن زده مي شود. چنان كه در مسئله ازدواج جوانان نيز اين گونه است كه تنها با نهي از منكر كار به سامان نمي رسد بلكه لازم است تا چارچوب هاي درست زناشويي و ازدواج معرفي و بلكه فراهم آيد. اين نكته اي است كه از عرضه دختران از سوي حضرت لوط(ع) مي توان به دست آورد.

درباره ما

این سامانه با همت مجمع خیرین قرآنی روستایی استان اصفهان و موسسه خیریه مهر فضیلت و با همکاری اتحادیه موسسات قرآنی استان سیستان و بلوچستان و سایر اتحادیه های استانی که بخواهند در این طرح مشارکت نمایند. در راستای توسعه و آموزش حفظ جزء سی ام قرآن کریم با نقش شتاب دهنده ، تسهیل گر ، در مهرماه سال 1401 راه اندازی شده است.امید است با همکاری اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان - اداره کل فرهنگ و ارشاد استان اصفهان و سازمان تبلیغات اسلامی استان اصفهان - اداره کل اوقاف و امور خیریه استان اصفهان - کانون فرهنگی امور مساجد استان اصفهان و همه موسسات مردمی و دولتی بتواند سهم اندکی در توسعه فرهنگ قرآن کریم و عترت بردارد.

تماس با ما

آدرس مجمع خیرین قرآنی و روستایی اصفهان:

اصفهان،خیابان عسگریه – چهارراه دشتستان-خیابان دشتستان شمالی – انتهای بن بست 37 (فروردین )-پلاک 11

کد پستی : 8199773331

شماره تماس: 60-35676859 031

پست الکترونیک

 

header

مجمع خیرین قرآن و عترت استان اصفهان

سایت احسن الحدیث

redirect

ورود به ستاد اجرائی قرآنی احسن الحدیث

 

خلاصه ای از سایت

ستاد  قرآنی احسن الحدیث (مرکز نشر معارف قرآن و نهج البلاغه اصفهان) از سال 1387 با هدف توسعه و نشر تفسیر قرآن کریم در سراسر کشور  آغاز به کار نمود و به حمد خداوند منان با پشتوانه عظیم الهی و ​دعای چهارده معصوم علیهم السلام وبا همکاری مراکز بزرگ قرآنی در سطح کشور بخصوص مهد قرآن، جامعه القرآن، دارالقرآن الکریم و حوزه های علمیه و ...  با حمایت چند تن از خیرین گرانقدر گام‌های بلندی را در زمینه انتشار آثار تفسیری قرآن کریم بخصوص آثار مفسر اندیشمند و فرزانه دکتر محمدعلی انصاری با روش برگزاری مسابقات تفسیری  برداشته است و توانسته بیش از حدود هفتصد هزار نفر را بطور مستقیم در این مسابقات سازماندهی نماید و قریب یک هزار و دویست جایزه کمک هزینه کربلا و مشهد مقدس را برای برگزیدگان در این مسابقات تأمین و پرداخت نماید.

جهت اطلاعات بیشتر کلیک فرمایید...

 

 

 

سایت روستانت

redirect

ورود به سایت

بنیاد خیریه خواجه نصیر طوسی که با شماره 25509 در اداره ثبت شرکت ها و با شماره مجوز  187877/83/8/1 در وزارت کشور به ثبت رسیده است با هدف کمک به رفع محرومیت از مناطق محروم کشور و با اولویت روستاهای کشور تاسیس گردیده است.جهت اطلاعات بیشتر کلیک فرمایید...

 

 

سایت موسسه بیان هدایت نور

redirect

ورود به سایت

 

پایگاه اطلاع رسانی و آرشیو کلیه آثار و محصولات استاد مفسر دکتر محمدعلی انصاری.

 

سایت مجمع خیرین قرآن و عترت استان اصفهان

redirect

ورود به سایت

خلاصه ای از سایت

این موسسه باهدف ارزشمندتوان افزایی مسئولین،مربیان وفعالین قرآنی سراسرکشوربه همت عالی فرهیختگان قرآنی استان درنیمه دوم سال  1392تأسیس شد.

برنامه هاوچشم اندازموسسه:

  • حمایت ویژه آموزشی ازموسسات وخانه های قرآنی
  • حمایت وپشتیبانی آموزشی وعلمی ازمراکزونهادهای فرهنگی وهرگونه فعالیتی که درجهت احیاءوارتقاءفرهنگ قرآنی غیردولتی وگسترش مذهب برحق جعفری وحمایت معنوی وعلمی درجهت ایجادتشکلهای خیرین قرآنی دراستان اصفهان ونقاط محروم ومستعدکشوروبرقراری سازوکارهای حمایتی مرتبط جهت نشرفرهنگ ومعارف قرآن به خصوص درمناطق محروم کشور  
  • اشاعه فرهنگ قرآنی ونهج البلاغه و صحیفه سجادیه وعلوم اهلبیت علیهم السلام ازطریق توسعه فعالیتهای قرآنی درمساجدوکانونهای فرهنگی قرآنی سراسرکشور

جهت اطلاعات بیشتر کلیک فرمایید...

 

سایت کاراوب

redirect

ورود به سایت

خلاصه ای از سایت

سایت کاراوب، سامانه جامع اشتغال و کارآفرینی توسط بخش مدیریت پایگاه اطلاع رسانی خیریه های کشور طراحی و پیاده سازی شده است. لازم به توضیح است بعد از بهره برداری از سایت پایگاه اطلاع رسانی خیریه های کشور (www.khairieh.ir) به دلیل اهمیت توسعه اشتغال و کارآفرینی در کشور عزیزمان و تقاضاهای وصول شده به مدیریت پایگاه مزبور به این نتیجه رسید که با استفاده از بانک اطلاعات موجود در سایت و سایر اطلاعات و جمع آوری کلیه مبانی که در خصوص اشتغال و کارآفرینی امکان دستیابی آن وجود دارد اقدام، و در این سایت بنام کاراوب karaweb.ir متعلق به خیریه شهید محمد گلشیرازی برای بهره برداران بارگزاری شود.

جهت اطلاعات بیشتر کلیک فرمایید...

سایت بنیاد صحیفه سجادیه

redirect

ورود به سایت

خلاصه ای از سایت

بنیاد صحیفه سجادیه در استان اصفهان در جهت توسعه فرهنگ قرآن و عترت براساس حدیث ثقلین در سال 1395 زیر نظر مجمع خیرین قرآن و عترت استان اصفهان تاسیس گردید. امید است این کتاب ازرشمند صحیفه سجادیه که تنها کتابی است که از سوی اهل بیت (ع) به نگارش درآمده و به عنوان زبور آل محمد و خواهر قرآن معروف است، بعد از قرآن و نهج البلاغه به آن توجه ویژه شود و در جامعه اسلامیمان مورد توجه و بهر برداری قرار گیرد.

جهت اطلاعات بیشتر کلیک فرمایید...