«تجوید» مصدری است عربی به معنای نیک خواندن و نیکگردانیدن، برگرفته از جَوْدَت (نیکویی) و جَیِّد (نیکو) متضاد رَدِیّ (وازَده و نامرغوب) که در اصطلاح نیز نزدیک به همین معنا گرفته شده است (بستانی، محیط المحیط، ص۱۳۴؛ قمحاوی، البرهان فی تجوید القرآن، ص۹).
در قرآن کریم، از واژههای هم خانواده تجوید، تنها دو واژه جودیّ (محل استقرارکشتی نوح پس از طوفان، هود/۴۴) و جِیاد (جمع جَواد: اسبان نژاده، ص/ ۳۱) و در احادیث نبوی تنها مورد «تجوید المَضْغ» (نیکجویدن) در باب آداب غذاخوردن به کار رفته است (المعجم المفهرس، ج۴، ص۹۲۲). در عهد صحابه و تابعان نیز، تنها دو مورد از کاربرد واژه تجوید برای قرآن گزارش شده است: یکی، روایت منسوب به ابن مسعود: «جَوّدوا القُرآنَ» (ابن جزری، النشر…، ج۱، ص۲۱۰؛ سیوطی، الاتقان، ج۱، ص۲۸۱) که در منابع قدیمی این روایت با کلمه جرّدوا به جای جوّدوا آمده است. به نظر می رسد روایت مذکور ترجیحاً در مصادر متأخر تصحیف شده است، چرا که متن آن به وسیله اسنادی که به اسانید مصادر قدیمی متصل است، نقل شده و آنگاه، متن، در یک حرف اختلاف دارد. و این روایت ـاصلاًـ به موضوع زیادات در کتابت قرآن به شیوهی پنج پنج، ده ده و اسامی سورهها و مانند آن، مربوط است، (ابنجزری، النشر…، ج۱، ص۲۱۰؛ ابنابی شیبه، الکتاب المصنف، ج۲، ص۴۹۷؛ ابوعبید، غریب الحدیث، ج۴، ص۹۴؛ ابنابی داود، المصاحف، ص۱۳۹؛ ابوبکر بن الانباری، ایضاح الوقف و الابتداء، ج۱، ص۱۶؛ دانی، المحکم، ص۱۰؛ احمدبن ابی عمر، الایضاح، ص۶۵)، و دیگری سخن مشهور حضرت امام علی (ع): «الترتیل تجوید الحروف و معرفه الوقوف» (دانی، عثمان، المکتفى فی الوقف و الابتدا، ص۵۷؛ سیوطی، الاتقان، ج۱، ص۲۳۰؛ ابنجزری، التمهید، ص۳؛ سمرقندی، روح المرید، ص۱۳۷؛ زرکشی، البرهان، ج۱، ص۴۷۹) که به صورت «الترتیل هو حفظ الوقوف و بیان الحروف» نیز روایت شده است (فیض کاشانی، المحجه البیضاء، ج۲، ص۲۲۵). کلمات دیگری در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اصحاب ایشان به معنای کلمه تجوید متداول بوده مثل: ترتیل، تحسین، تزیین و تحبیر، که این واژگان دربارهی قرائتی بوده است که ویژگی ها و صفات گفتار عربی فصیح را رعایت کند و قرائتی که خوشخوانی و ادا در آن رعایت شود. (علم التجوید نشأته و معالمه الاولی، ص ۳۷۸ ـ ۳۸۲). در قرآن کریم از این چهار کلمه نیز فقط ترتیل آمده است: « وَ رَتَّلْناهُ تَرْتیلا». (الفرقان/۳۲) و « وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلا». (المزمل/۴). مفردات مادهی (ج و د) در زبان عربی قابل مشاهده است؛ مثل: الجیّد نقیض الردیء؛ جادالشیء جوده، و جَوده ای صار جیداً؛ اجاداتی بالجیّد من القول و الفعل؛ رجل جواد سخی؛ جاد الفرس فهو جواد … ( ابنمنظور، لسان العرب، ج۴، ص۱۱۰).
اصطلاح تجوید، به معنای علمی که به بررسی مخارج حروف و صفات آنها و احکام حاصل شده از ترکیب حروف در کلام منطوق (گفتاری)، بپردازد جز در حدود قرن چهارم هجری شناخته نشده است؛ همچنین هیچ کتابی در این علم به طور مستقل قبل از این قرن شناخته نشده است. در نتیجه علم تجوید به عنوان علمی مستقل از دیگر علوم قرآنی و علوم عربیت، بیش از دو قرن از زمان پیدایش آنها، تأخیر داشته است.
قدیمیترین متنی که در آن کلمهی تجوید، در معنایی نزدیک به معنای اصطلاحی آن آمده، قول ابنمجاهد (ت ۳۲۴ هـ) مؤلف کتاب السبعه فی القراءات است. دانی در این باره می نویسد:
«حدثنی الحسین بن شاکر المسمار، قال: حدثنا احمد بن نصر، قال: سمعت ابن مجاهد یقول: اللحنُ فی القرآن لحنان: جلیٌّ و خفیٌّ؛ فالجلی لحنُ الاِعراب و الخفی ترک اعطاء الحرفِ حقَّه من تجوید لفظه» (دانی، التحدید،ص۲۲). تأخیر در نگارش تألیفات در علم تجوید بدین معنا نیست که قرّاء، قبل از آن قرآن را خارج از اصول تجویدی تلاوت میکردند و علمای تجوید، این اصول را بدعت نهاده و خلق کردند. بلکه واقعیت اینست که قراء قرآن از عصر صحابه تا عصر ظهورِ مؤلفاتِ تجویدی، توجه شدیدی به تجوید الفاظ و اعطای حق حروف میکردند و در این کار بر روایات مؤکد و اصول ملتزم أعراب در تولید حروف، استناد میکردند.
اصول و قواعد علم تجوید در کلام عربی قبلاً موجود بوده و قراء در قرائت و اقراء بر آن تکیه داشتهاند اگرچه تا آن زمان تدوین نیافته بود؛ واین موضوع به مانند وضعیت قواعد صرف و نحو است که علمای عربیت این قواعد را در زمانی متأخر، استنباط و استخراج کردند. پس علم تجوید که نظام آوایی زبان را مورد بررسی قرار میدهد، موضوعش تحلیل و توصیف آن نظام و استخراج پدیدههای آوایی و وضع قواعدی است که فراگیرنده را به فراگیری و اتقان در آن، به هنگام به کارگیری زبان یاری خواهد داد.
علمای تجوید در این عرصه، به شیوه علمای گذشته عربیت عمل کردهاند. نحوهی قرائت قرآن در مرحلهی قبل از پیدایش و نگارش کتب تجوید، از گفتهی مرعشی روشن میشود، وی نوشته است:
تجوید قرآن را دانشپژوه از طریق مشافهه (دهان به دهان) با استاد تجوید فرا میگیرد، بدون اینکه شناختی به مسائل این علم داشته باشد، مشافهه، عمدتاً ملاک فراگیری است ولی با وجود علم تجوید، فراگیری به وسیله مشافهه آسان شده و مهارت افزایش مییابد و فراگیرنده را از درافتادن در شک و تحریف محفوظ میدارد. (مرعشی، جهد المقل، ص۲).
بدینترتیب مسلمانان، نسل اندر نسل، تجوید قرآن را از زمان صحابه تا پیدایش مؤلفاتِ تجویدی به روش مشافهه رعایت میکردند و مشافهه و فراگیری از استاد زبردست، اساس و پایه قرائت قرآن و اتقان حروف و الفاظ آن بوده است.
معرفی مشهورترین منابع علم تجوید
[از آغاز تا پایان قرن سیزده هجری]
روند تألیف در علم تجوید از زمان ظهور اولین مؤلفات آن در قرن چهارم هجری تا زمان حاضر پیوسته ادامه یافته است. این پدیدهای است که میزان ارتباط مسلمانان با قرآن عظیم و حرص آنها بر تجوید و ادای درست الفاظ قرآن را نشان میدهد. این حرکت، تدوینِ دهها کتاب را طی قرون متمادی در پی داشت، به نحوی که به نظر میرسد تهیه لیستی کامل از این کتابها امروز برای محققان امری دشوار باشد. مراجع قدیمی که ویژه علوم و کتابهای قرآنی نگارش یافتهاند، تعداد اندکی از این کتابها را گزارش کردهاند. سیوطی در الاتقان فی علوم القرآن، دربارهی این موضوع فراتر از یک سطر، ذکری به میان نیاورده و گفته:
«از علوم مهم، یکی تجوید القرآن است که افراد زیادی، تصنیفاتِ جداگانهای در آن داشتهاند از آنهایند: دانی و غیره.» (سیوطی، الاتقان، ج۱، ص۲۸۱).
آنچه حاجی خلیفه در کشفالظنون پیرامون علم تجوید بیان داشته با آنچه ما دربارهی کتابهای تجویدی میشناسیم، چیز بسیار سهل و پیش پاافتادهایست. او گفته:
«اوّلین مؤلف در تجوید، موسیبن عبیداللهبن یحییبن خاقانِ خاقانی بغدادی مقری، در گذشته به سال ۳۲۵ است که ابنجزری بدان اشاره کرده و از تألیفات در این علم، الدر الیتیم و شرح آن؛ الرعایه؛ غایه المراد؛ المقدمه الجزریه و شروح آن است.» (حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۳۵۴).
مشکل اساسی برای محققی که در پی استقصای کتب تجویدی است آنست که بیشترین تألیفاتی که از گزند اتلاف در امان بوده و سالم ماندهاند همواره به صورت «دستنوشته» خطی باقی ماندهاند و شک نیست که شناخت اسامی این مخطوطات و تعیین محل نگاهداری آنها، امری ساده نخواهد بود. و این به جهت ندرت فهارس نسخههای خطی است. چه اگر این فهارس در یک کشور به وفور یافت شوند در کشوری دیگر کمیاب است، و خودِ مخطوطات نیز همین سرنوشت را دارند؛ و به چنگ آوردن نسخههای عکسی از این مخطوطات نیز کاریست بس مشکل.
آنچه که ما از اسامی این کتابها به دست خواهیم داد، کوششی اولیه در این راه خواهد بود، ولی امید است که با یک بررسی و کوشش مستمر توسط محققان و دانشیانِ این علم، چنانکه بایسته است، تحقیق کرده و این فهرست را تکمیل نمایند.
در تهیه این نمایه از فهارس کتب خطی و از فهارس کتابهایی مانند کشف الظنون و از کتب تراجم مثل غایه النهایه فی طبقات القراء از ابنجزری (ت ۸۳۳ هـ)، بهره گرفته شده که ترتیب آن بر اساس تاریخ وفات مولف، است و در آن به اسم مؤلف، تاریخ وفات، اسم کتاب و مخطوط بودن یا مطبوع بودن آن اشاره شده، که ابتدای تألیف در این علم تا اواخر قرن ۱۳ هجری را شامل میشود ولی محل نگاهداری مخطوطات را قید نشده، چه اینکار مکان خاص خود را میطلبد.