از همان آغاز نزول قرآن، پيامبر(ص) و اصحاب آن حضرت به شيوه ترتيل، قرآن را تلاوت مىكردند. برخى از اصحاب آن حضرت، ترتيل را با نغمههاى آهنگين همراه مىكردند و بدين امر شناخته شدند.
قرائت آهنگين و با لحن و صوت در شهرهاى مهم كشور اسلامى از جمله در كوفه و بصره و مصر ادامه يافت، تا در سدههاى اخير (قرن 14 هجرى) در كشور مصر به كمال رسيد و هم اكنون در همه كشورهاى اسلامى اجرا مىشود.
قرائت با صوت و لحن يا نغمه و آهنگ در جذابيت و تأثيرگذارى قرائت قرآن و درك معانى آن نقش فراوان دارد.
قرائت آهنگين ضابطهمند و منطبق بر رعايت احكام شرعى و پرهيز از آلودگى به غنا و همراه با رعايت قواعد تجويدى است و لذا فراگيرى آن بايد با هدايت قارى برجسته قرآن صورت پذيرد.
قاريان هنرمند قرآن، براى بهرهمندى از صداى خوب يا نگهدارى آن اقدامات بهداشتى، همچون آماده ساختن تارهاى صوتى و حنجره و تقويت نَفَس و... را رعايت مىكنند.
براى زيبا خوانى مىتوان از قواعد موسيقى نيز بهره برد، اما درباره به كارگيرى قواعد موسيقى در قرائت، بهترين روش، استفاده از شيوههاى قرائت قاريان بزرگ قرآن و تمرين با آنان است.
بهترين و فصيحترين لهجه و قرائت قرآن كدام است؟
بهترين قرائت قرآن، از ميان قرائتهاى مختلف، قرائت «عاصم به روايت حفص» است، زيرا:
1. قرائت عامه مسلمانان، همين قرائت «حفص» است و حفص و استادش «عاصم» به آنچه با قرائت عامه و روايت صحيح موافق بود، به شدت پايبند و علاقهمند بودند. چنين قرائتى كه با روايت صحيح موافق است، قرائتى بوده كه عاصم از استاد خود «ابوعبدالرحمان سلمى» و او نيز از اميرمؤمنان علىبنابىطالب(ع) اخذ كرده است. حضرت امير(ع) نيز به قرائتى كه با نص اصلى وحى ـكه در بين مسلمانان معمول بودهـ تمسك مىكرده است.
2. «عاصم» در بين قرّاء، معروف به خصوصيات و خصايلى ممتاز بوده كه شخصيت قابل توجهى به او بخشيده است. وى در اخذ قرآن نسبت به ديگران با احتياط بيشترى برخورد كرده است.[1]
از ابتداى ورود اسلام به ايران و ديگر كشورهاى اسلامى همچون: مصر، سودان، عراق، سوريه و... مسلمانان به چه قرائتهايى قرآن مىخواندند؟
قبل از پاسخ، ذكر اين نكته ضرورى است كه با توجه به جمع قرآن در زمان عثمان و انگيزه اين عمل و نگارش چند نسخه و ارسال آنها به مكّه، شام، كوفه، بصره و نگهدارى يك نسخه از آن در مدينه، مىتوان گفت كه در صدر اسلام در اين مكانها قرآن را با قرائتهاى مختلف مىخواندهاند.
نكته ديگر اينكه در فاصله زمانى سال سى تا اوايل قرن چهارم هجرى[2] قرآن در مناطق مختلف بر اساس قرائت رايج در آن جا نوشته مىشده است.[3] از اين نكته مىتوان استفاده كرد كه با دست يافتن به قرآن رايج در مناطق مختلف، به نوع قرائت آنان نيز پى مىبريم:
ايران: مصحفها در ايران، قبل از قرن چهارم هجرى بر طبق مصحف اهل بصره بوده كه مطابق قرائت «ابوعمروبصرى» قرائت مىشده است. از اواسط قرن چهارم به بعد و حتى پيش از آن، قرائت «ابوحاتم سجستانى» كه از قرّاء غير مشهور است، در اصفهان بسيار مورد توجه قرار گرفته; بهطورى كه در برههاى از زمان، هر قارى كه به قرائت او قرآن نمىخواند، قارى محسوب نمىشد كه به تدريج در بخشهاى ديگر ايران نيز رواج يافت.[4] طبق شواهدى در عصر صفويه، ايرانيان به قرائت «عاصم» از طريق «شعبه» قرآن مىخواندند[5] و در دوره قاجار، قرائت عاصم به روايت حفص در ايران متداول گشت.[6]
عربستان: دو شهر «مكّه» و «مدينه» داراى مصحفهاى عثمانى بودهاند كه اهل مكّه در اوايل قرن دوم به قرائت «عبدالله ابن كثير» و اهل مدينه به قرائت «نافع بن نعيم»، قرآن را تلاوت مىكردند.[7] اين امر تا اواسط قرن چهارم ادامه داشته است. هم اكنون در اين كشور بر اساس روايات حفص از عاصم قرآن كتابت و قرائت مىشود.
سوريه: شام يكى از شهرهاى داراى مصحف عثمانى بوده كه قبل از قرن چهارم به قرائت «عبدالله ابن عامر» تلاوت مىكردهاند.[8] اين قرائت در نيمه اوّل قرن چهارم به غير از شام در جزيره و شمال بين النهرين نيز قرائت غالب بوده، امّا در نيمه دوم همين قرن، اين قرائت نفوذ گذشته خود را در شمال بين النهرين حفظ كرد، ولى در شام، قرائت «ابوعمرو بصرى» به رقابت با آن برخاست و در سراسر شام غلبه پيدا كرد;[9]بهطورى كه در آغاز قرن ششم، تمامى شام به قرائت «ابوعمروبصرى» تلاوت مىكردند، اما امروزه به قرائت عاصم به روايت حفص قرائت مىكنند.
عراق: به دو شهر «بصره» و «كوفه» مصحفهاى عثمانى ارسال شد. در نيمه اول قرن دوم در كوفه سه قارى مشهور: «عاصم»، «حمزه» و «كسايى» از موقعيتى خاص در امر قرائت برخوردار بودند و مصحفهاى عراق بر طبق قرائت اينان كتابت مىشد و بر طبق بعضى از شواهد[10] در قرن چهارم در كوفه، قرائت «حمزة بن حبيب» رواج داشت، ولى در بصره قرائت ابوعمربصرى رايج بود و مردم بغداد در اواخر قرن چهارم به اين قرائت، قرآن را مىخواندند و در قرن هفتم و هشتم هجرى، قرائت «عاصم» به روايت «شعبه» معمول بود.[11]
مصر: مصحفهاى مصر در قرن چهارم و حتى قبل از آن بر طبق مصاحف مدينه بوده است; بنابراين در اين زمان به قرائت «نافع» به خصوص به روايت «ورشمصرى» تلاوت مىكردهاند،[12] امّا از اواسط قرن چهارم تا اوايل قرن پنجم به قرائت «ابنعامر» رو آوردند[13] و در نيمه دوم همين قرن، اين قرائت كم رونقترين قرائتهاى هفتگانه در مصر به شمار مىرفته و اين ضعف در پايان قرن پنجم به اوج خود رسيد.
سپس قرائت «ابوعمرو بصرى» در ميان مصريان مشهور گشته و تا پايان نيمه قرندوازدهم هجرى ادامه يافته است، ولى امروزه قرائت «عاصم بن ابى النجود كوفى» جاى آن را گرفته است.[14]
سودان: در بخشى از آن، قرائت «ابوعمرو» به روايت «دورى» رايج بوده كه تا به امروز نيز عدهاى با اين قرائت، تلاوت مىكنند، ولى در شمال سودان قرائت «نافع» به روايت ورش رواج داشته، ليكن امروزه روايت حفص از عاصم مورد توجه قرار گرفته است.[15]
مغرب:[16] با توجه به اينكه مصحفهاى مغرب و اندلس مطابق با مصحفهاى كوفه بوده است، قرائت آنان نيز از سال سى هجرى تا اواسط قرن چهارم به قرائت «حمزه» بوده و فقط بعضى از خواص به قرائت «نافع» مىخواندند. سپس اين قرائت به روايت «ورش» در نزد آنها مشهور شد كه تا به امروز نيز ادامه دارد و همچنين است در كشورهاى تونس، الجزاير و مراكش و موريتانى. فقط كشور ليبى است كه غالباً به روايت «قالون»، قرائت «نافع» را انتخاب كردهاند. اول كسى كه اين قرائت را به مغرب زمين آورد و در نشر آن تلاش نمود «ابوعبدالله بن خيرون اندلسى» (م. 306 ق) است و از آن جا كه نافع، شيخ «مالك» بوده، انتشار مذهب مالكى در انتشار اين قرائت بى تأثير نبوده است.[17]
قرائت قرآن رسول اكرم و ائمه هدى(ع) چگونه بوده است؟
از دو منظر اين سؤال قابل پاسخگويى است: يكى از جهت نوع قرائت امامان(ع); دوم از جهت كيفيت و خصوصيات قرائت اين بزرگواران.
در زمينه نوع قرائت، رواياتى از شيعه و اهل سنت وجود دارد كه قرائت يكى از صحابه پيامبر اكرم(ص) را مورد تأييد قرار داده است. بر طبق بعضى از آنها بهترين قرائتها، قرائت «ابى بن كعب»[18] و بر طبق بعضى ديگر، قرائت «ابن مسعود» مورد سفارش امامان(ع) قرار گرفته است. بر اساس رواياتى نيز قرائت مشهور، تأييد و امر به پيروى از آن شده است.[19]
صرف نظر از اين روايات، نظر بعضى از محققان بر اين است كه قرائت «عاصم» همان قرائت امام على(ع) و قرائت ايشان قرائت نبى اكرم(ص) است كه قرائت حضرت نيز قرائت جبرئيل(ع) است; به دليل فصاحت و اتقان و تجويد اين قرائت از طرفى و اسناد آن به اميرمؤمنان(ع) به يك واسطه (ابوعبدالرحمان السلمى كه جزء تابعان بزرگ بوده است) از جانب ديگر، به اين قرائت، حجيّت و اعتبار بخشيده است.[20]
امّا كيفيت و خصوصيات قرائت اهلبيت(ع) را از قرآن و روايات مىتوان جستوجو نمود.
خداوند متعال در آيه 4 سوره مزمل به پيامبر اكرم(ص) در امر تلاوت چنين فرمانمىدهد: (وَرَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِيلاً); و قرآن را با دقت و تأمل و شمرده شمرده بخوان. و يا در آيه106 سوره اسراء مىفرمايد: (وَقُرْءَانًا فَرَقْنَـهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْث...); و قرآنى كه بخش بخش بر تو نازل كرديم، تا آن را با درنگ و به آرامى بر مردم بخوانى. از اين مطالب چنين استفاده مىشود كه حضرتش، قرآن را به صورت ترتيل[21] به همراه يك نوع آرامش تلاوت مىفرمودند.
و بر طبق رواياتى، حضرت به صورت «مدّ» قرائت مىكردند[22] و يا اينكه آيه آيه مىخواندند و داراى صوتى حزين[23] بودند; بهطورى كه هر شنوندهاى را مجذوب خود مىكردند. همچنين است قرائت ساير امامان(ع); بهطورى كه امام هادى(ع) مىفرمايند: «امام سجاد(ع) قرآن را چنان زيبا مىخواندند كه بسا عابرانى كه از كنار خانه ايشان عبور مىكردند، از تلاوت زيباى آن حضرت بىهوش مىشدند».[24]
آيا قرائت قرآن با صوت و لحن، از اختراع مصرىهاست يا از قبل وجود داشته است؟
با مراجعه به سيره پيامبر گرامى اسلام(ص) درمىيابيم كه با نزول قرآن كريم، قرائت قرآن كريم با صداى زيبا و آهنگ خوش توسط پيامبراسلام(ص) مطرح گرديده است. گاه فرموده است: «با صداى خوش قرآن را زينت بخشيد» و گاه فرموده است: «قرآن را با آهنگ بخوانيد. هر كس قرآن را با آهنگ نخواند از ما نيست» و گاه دستور فرموده است: «قرآن را با صوت و لحن عربى بخوانيد، نه با آهنگ تبهكاران».[25]
لازمه آهنگين و زيبا خواندن قرآن، قرائت با مقامات موسيقى و اجراى تحرير و ترجيع (به شيوه عربى نه ديگر اقوام) است، زيرا خروج از مقامات موجب كاهش زيبايى صدا و گاه بد آهنگ شدن آن مىگردد. البته منظور ما از تحرير و ترجيع، تحرير و ترجيع و زيبا خواندن قرآن با مقامات موسيقى مصطلح امروزى نيست، بلكه به همان شيوه و نواى دل خوش صوت آيات الهى است.
خود پيامبر(ص) با چنان لحن و صدايى قرآن را مىخواند كه بسيارى از مردم مجذوب تلاوت آن حضرت مىشدند و بسيارى نيز بدان سبب مسلمان گرديدند. امامان معصوم(ع) همچون امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام كاظم(ع) نيز از صداى زيبا و تلاوت آهنگين برخوردار بودند; بهگونهاى كه در قرائت امام سجاد(ع) بسيارى از رهگذران بر در خانه آن حضرت ميخكوب شده، به استماع صداى زيباى آن حضرت مىپرداختند.
از ميان صحابه پيامبر(ص) «عبدالله بن مسعود» و «ابوموسى اشعرى» نيز از صداى زيبا و تلاوت آهنگين برخوردار بودند. قرائت آهنگين كم كم به صورت يك فن درآمد و قاريان از مقامات موسيقايى استفاده كردند، به ويژه قاريان دربارى كه در محضر خلفاى عباسى و فاطمى قرآن تلاوت مىكردند. ابن قتيبه در كتاب المعارف مىگويد: «نخستين كسى كه قرآن كريم را با استفاده از مقامات و الحان قرائت كرد «عبدالله بن ابىبكرة» بود كه داراى قرائتى حزين بوده است. سپس نوه وى «عبيداللهبنعمر» شيوه او را دنبال كرد و اين شيوه رواج يافت تا اينكه «محمدبنسعد» بهطور آشكار از مقامات و الحان در قرائت خود استفاده كرد».[26]
قرائت با صوت و لحن در زمان عَلَم الدين سخاوى (م.643ق) به اوج خود رسيد; بهگونهاى كه در كتاب خود از برخى بدعتهاى قاريان قرآن همچون ترعيد، ترقيص، تطريب و تحريف ياد كرده و انتقاد مىكند.[27] جلالالدين سيوطى در الاتقان و محمد بن الجزرى در التمهيد همين مطلب را متذكر شدهاند.[28]
در مصر و در عهد فاطميان ـ كه از حاكمان شيعى مذهب بودند و بيش از دو قرن بر آن مملكت حكومت راندند ـ قرائت قرآن با صوت و لحن و در مراسم رسمى مرسوم شد[29] و به راه كمال و غناى خود ادامه داد. دوران جديد، «شيخ عبدالحامولى» و شاگردش «شيخ احمد نداء» به شيوه دقيق، مقامات موسيقى را در قرائت قرآن وارد ساخت و پس از گذشت يك نسل به «شيخ احمد رفعت» رسيد و آنگاه در عصر ما با «مصطفى اسماعيل» به اوج و كمال خود رسيد و امروزه اكثر قاريان بر سر سفره قرائت و هنرنمايى او پرورش يافتهاند.[30] پس قرائت با صوت و لحن از اختراع مصرىها نيست، امّا بهوسيله قاريان مصرى در عصر ما به كمال خود رسيده است.
چه كسانى قرآن را با صداى دلنشين، در زمان رسولاللّه(ص) و امام على(ع) تلاوت مىنمودند؟
با توجه به علم و كمال پيامبراكرم(ص)، اولين و بهترين كسى كه قرآن را با صداى خوش مىخواند، شخص پيامبراكرم(ص) بود و غير از ايشان افرادى از جمله: حضرت على(ع)، عبداللهبنمسعود، زيدبنثابت و اُبىّبنكعب، قرآن را با صداى خوب مىخواندند.[31] در زمان امامان معصوم(ع) نيز افرادى قرآن را با صداى خوش و دلنشين قرائت مىكردند.
از امامصادق(ع) نقل شده است: «علىبنالحسين(ع) از همه كس خوشآوازتر قرآن مىخواند و چون سقاها مىگذشتند و به در خانه او مىرسيدند، بر در خانهاش مىايستادند و قرآن خواندن او را گوش مىدادند. امامباقر(ع) هم از همه خوشآوازتر بود».[32]
بنده مىخواهم از استادان قرائت شيعه و ايرانى استفاده كنم. چگونه مىتوانم صوت خود را با يكى از آنان تنظيم كنم؟ روش آن چيست؟
دسترسى به كارشناسان و استادان طراز اوّلِ صوت و قرائت قرآن، به صورت مستقيم و حضورى دشوار است، امّا از آثار آنان مىتوان استفاده كرد. بعضى از اساتيد برجسته صوت و قرائت كشور جمهورى اسلامى ايران، در تهران، مشهد و ديگر شهرهاى بزرگ كشور، داراى جلسههاى آموزش و قرائت هستند كه شما مىتوانيد با حضور در جلسههاى آنان يا تهيه نوارهاى قرائت آنها صوت خود را با يكى از آنان و با استفاده از روشهايشان هماهنگ و تنظيم كنيد. نوارهاى ايشان را مىتوانيد از مراكز فروش نوارهاى قرآنى و سىدىهاى فراوانى كه در اين باره به صورت زيبا و گسترده تهيه شده و نيز كانونهاى قرآن دريافت يا به كتابها و مقالاتى كه برخى از اين عزيزان تأليف كردهاند، مراجعه كنيد.
لطفاً بفرماييد، براى بهتر شدن صوت و لحن، چه غذاها و نوشيدنىهايى مؤثر است; از كدام پرهيز نماييم؟
اگر قارى، حالت عادى دارد و مريض نيست، پرهيز لازم نيست، هر چند بهتر است از ترشيجات و ادويه استفاده نكند و اگر مريض باشد، مثل: سرماخوردگى و... حتماً از ترشيجات ـ سرخكردنىها ـ و برخى ميوهها همچون خربزه و چيزهاى خنك، مثل: آب و نوشابه سرد پرهيز كند و نيز با صداى بلند و با فشار صحبت نكند و امّا غذاها و نوشيدنىهايى كه خوب است بخورد عبارت است از: 1. شير; 2. چاى و آب ولرم; 3.آب نخود خام يا پخته; 4. آب شلغم; 5. آب نشاسته; 6. مرغ غير سرخ كردنى; 7.كباب. 8. سوپ.
همچنين از رسيدن باد خنك به حنجره خود جلوگيرى نمايد. براى وصول به اطلاعات بيشتر مىتوانيد به كتابهايى كه در اين باره نوشته شده، مراجعه كنيد.
چرا قرآن را بايد با صوت خواند؟
با صوت خواندن قرآن واجب نيست و انسان مىتواند بدون صوت و حتى آهسته قرآن بخواند، ولى از آنجا كه خواندن قرآن با صوت، موجب زيباتر شدن كلام الهى و جلب توجه خواننده قرآن و شنونده آن به كلام پروردگار شده، بيم و اميد به خداوند در دل آنان زياد مىشود، مستحب است قرآن با صوت خوانده شود، زيرا با توجه بهآنكه قرآن موسيقى خاصى دارد، وقتى با آهنگ و صوت حزين قرائت شود،در روح انسان نفوذ كرده، قلبهاى خفته را بيدار مىكند; چنانكه وقتى ازپيامبر(ص) پرسيدند: «چه كسى قرآن را با بهترين صوت مىخواند؟» فرمود: «كسى كه وقتى قرائت او را مىشنوى، دريابى او از [عذاب] خداوند بيم دارد».[33] همچنين پيامبر(ص) فرمود: «قرآن را با صداى نيكو بخوانيد، زيرا صداى نيكو بر زيبايى قرآن مىافزايد».[34]
بر اثر كمرويى، نمىتوانم صوت قرآن را تمرين نمايم. در اين زمينه مرا راهنمايى فرماييد؟
1. براى از بين بردن اين نقص، ابتدا بايد اعتقاد به كمرويى و خجالت را از ذهن دور كرد و به خود قبولاند كه كمرويى و خجالت بىمورد، در وجود انسان نبايد باشد.
براى رسيدن به نتيجه مطلوب، بهتر است: الف) از خداوند متعال براى غلبه بر مشكلات مدد بجوييد; ب) از راه تلقين ـ به خصوص در كمال آرامش ـ جملاتى را مانند: «من به هيچ وجه كمرو نيستم» و «من مىتوانم قرآن را در حضور ديگران با صوت بخوانم» و... تكرار كنيد.
2. كمرويى و خجالت در مواردى كه بىجا باشد، مورد سرزنش قرار گرفته است; چنان كه پيامبراكرم(ص) فرمود: «حيا [شرم و كمرويى] بر دو نوع است: بخشى از آن ضعف و زبونى و بخشى قوت و ايمان است».[35]
3.كمرويى و خجالت از خصلتهايى است كه ارثى نبوده، بلكه عوامل عارضى، تربيتى و خانوادگى، موجب بروز چنين حالتى مىشود و به خوبى قابل درمان است.
4. در برنامههاى قرائت قرآن در مجامع مختلف، فعالانه شركت كنيد و سعى كنيد كه ـگرچه ممكن است چندبار دچار اضطراب شويد ـ در حضور جمعيت، به تلاوت قرآن بپردازيد.
5. قبل از آغاز قرائت قرآن در حضور ديگران، خودتان به تنهايى آن را تمرين كنيد، چرا كه تسلط كافى قبل از تلاوت در رفع اضطراب كمك مىكند.
بهترين راه براى عالى شدن صوت و لحن قرآن چيست؟
شرطِ اوّل براى رسيدن به صوت، لحن و زيبا خوانى قرآن كريم، داشتنِ استعدادِ خدادادى است كه كمابيش و با تفاوت در افراد وجود دارد. خداوند متعال، بعضى از حنجرهها را بهگونهاى آفريده كه نسبت به الحان و اصواتِ گوناگون قابليت انعطاف دارد. اگر شما از چنين استعدادى بهرهمنديد، با آموزش نزد استادانِ صوت و قرائت و يا استفاده از نوارهايى كه به نوعِ صوت و قرائت آن علاقه داريد و گوش دادنِ مكرّر به آنها و تقليد از زير و بمهاى صوت قارى، اندك اندك مىتوانيد به هدفِ مورد نظرتان برسيد، البته همانطور كه مىدانيد، پيش از رسيدن به اين مرحله، بايد قبلاً روخوانى و روانخوانى قرآن را فراگرفتهباشيد.
قرآن مجيد هم نور و هم كلام خداوند است، چرا وقتى با آهنگ و صداى زيباى قاريان به قلب پاك كودكان و نوجوانان مىرسد، گاهى احساس نشاط و رغبت نمىكنند؟
قرآن، كلام خدا و نورى است كه براى هدايت انسانها نازل شده: «هدى للناس»[36] تا در آيات آن تدبّر كرده، بينديشند، بفهمند و بدان عمل نمايند:
(كِتَـبٌ أَنزَلْنَـهُ إِلَيْكَ مُبَـرَكٌ لِّيَدَّبَّرُواْ ءَايَـتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُواْ الاَْلْبَـبِ)[37]
زيبايى لفظى و معنوى قرآن و تأثير گذارى اعجابانگيز آن جاى انكار نيست. پيامبر اكرم(ص) براى جذب مردم زمان جاهليت به سوى حق، سرمايه و مكنت مادّى نداشت، اما سخنى جاذب و شيرين مانند قرآن داشت. روز و شب در گوشه و كنار كعبه و غير كعبه شروع به قرائت آن مىكرد. آواى ملكوتى و سخن دلپذير و صوت دلنوازش، چنان تأثيرى به قلبها مىگذاشت كه از صرف سرمايهها هرگز چنين موقعيتى به دست نمىآمد.
تأثيرگذارى آواى قرآن به قدرى بود كه دشمن از آن به هراس افتاده بود و مردم را از شنيدن صوت قرآن رسول خدا(ص) منع مىكرد و حتى به رهگذران و مسافران و زائران كعبه توصيه مىكردند، وقتى وارد مسجد الحرام مىشوند، گوشهاى خود را بگيرند تا نداى قرآن پيامبر(ص) به گوش آنان نرسد:
(وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لاَتَسْمَعُواْ لِهَـذَا الْقُرْءَانِ وَالْغَوْاْ فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ)[38] و...
شيرينى و جذابيت آيات قرآن براى كسى است كه آن را درك كند. خداوند سبحان مىفرمايد: (وَإِذَا سَمِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقِّ);[39] و هر زمان آياتى را كه بر پيامبراسلام نازل شده بشنوند، چشمهاى آنها را مىبينى كه [ازشوق] اشك مىريزد، به علت حقيقتى كه دريافتهاند.
انسان فطرتاً زيبا پسند است، به شرطى كه زيبايى را درك نمايد. كسى كه زيبايى را درك نكند، چگونه از آن لذت ببرد!
درباره كودكان و نوجوانان نيز بايد شرايط و زمينههاى انس و فهم و درك عظمت قرآن را به روشى خوب، فراهم كرد تا به تدريج كلام خدا را بفهمند و پى به عظمت و زيبايى آن برده، قلبشان به نور قرآن روشن گردد.
برخى از دانشمندان معتقدند كه جاذبه قرآن براى كسانى هم كه اطلاعاتى ازرموز ادبيات عرب ندارند، عجيب و فوق العاده است. به لحاظ همين جذابيتاست كه شبانه روز، هزاران محفل قرآنى تشكيل مىشود و قرآن، سرود روزانهمحفل مسلمانان گشته است، در حالى كه تكرار سخن، هر چند زيبا باشد،ملالآور است.[40]
محدوده كاربرد مقامات و نغمات در قرائت قرآن چقدر است؟
صداى زيبا تا مشتمل بر ترجيع نباشد و در آن از مقامات و نغمات موسيقايى استفاده نشود، عنوان «تحسين صوت» بر آن صدق نمىكند.
«فاضل گروسى» مىگويد: «انسان هر چند خوش آواز باشد تا در صدايش تحرير ندهد و متصف به كيفيتى از مقامات موسيقى نشود، متصف به حسن صوت نمىگردد».[41]
«شهابالدين قسطلانى» مىگويد: «يكى از موارد تحسين صوت، رعايت مقامات و الحان است كه صداى زيبا را زيباتر مىسازد و در صورت عدول از آن تا حد زيادى از زيبايى صدا كاسته مىشود.[42]
شرايط استفاده از مقامات و الحان در قرائت قرآن عبارتند از:
1. با فصاحت و اداى معتبر نزد علماى تجويد مغايرت نداشته باشد.
2. با عظمت، وقار، قداست، خضوع، خشوع و ادب تلاوت منافات نداشته باشد.
3. اصل تحزين در طول تلاوت، مدّ نظر باشد.
4. از مقامات و نغمات در حد اعتدال و متناسب با تحسين صوت در قرائت استفاده شود.
5. توجه به مفاهيم و معانى و تدبر در قرآن، تحت الشعاع مقامات و نغمات موسيقايى قرار نگيرد، بلكه بر عكس با توجه به معانى آيات، مقامات متناسب با آن را به كار گيرد.[43]
«تحزين در قرائت قرآن» يعنى چه؟ چرا بايد قرآن كريم با صداى محزون خواندهشود؟
تحزين در قرائت يعنى خواندن قرآن با صداى محزون، يكى از اصول مسلم فن قرائت مىباشد.
احاديث متعددى از پيامبر اكرم و ائمه اطهار(ع) وارد شده كه تحزين صوت در قرائت قرآن را سفارش فرمودهاند. «عبدالله بن عباس» از پيامبر گرامى نقل مىكند كه فرمود: ان احسن الناس قراءةً من قرأ يتحزّن به; بهترين قارى قرآن كسى است كه با حالت حزن و غمگينانه قرآن مىخواند.[44]
در اصول كافى از امام صادق(ع) نقل شده است: انّ القرآن نزل بالحزن فاقرؤه بالحزن; قرآن غمگينانه از آسمان بر پيامبر فرود آمده است. پس شما نيز همانگونه بخوانيدش.[45]
تحزين در قرائت علاوه بر تناسب آن با مصونيت و روح قرآن، زمينه تدبر بيشتر در آيات الهى را فراهم مىسازد. غزالى در احياء العلوم مىگويد: «چنانچه قارى قرآن در آيات تهديد و وعيد بينديشد و در كوتاهى خود نسبت به اوامر و نواهى قرآن تأملكند لاجرم محزون خواهد شد و اين حزن در قرائت وى بروز خواهد كرد.[46]
برخى از قاريان مشهور بيشتر به تحزين در قرائت توجه كردهاند; از جمله: «شيخمحمد رفعت»، «محمد صديق منشاوى» و....
شايان ذكر است كه قرائت با صداى محزون و غمناك، غير از قرائت به شيوه نوحهگران و ندبه كنندگان در مجالس عزاست كه پيامبر گرامى(ص) از اينگونه قرائت نهى كردند. آن حضرت مىفرمايد: «قرآن را با لحن و صوت عرب بخوانيد و از مانند لحنهاى اهل فسق و كبر بپرهيزيد، چون به زودى بعد از من اقوامى مىآيند كه قرآن را با لحن غنا، موسيقى و نوحهگونه و... مىخوانند.»[47]
بر اين اساس اگر قاريانى كه در مجالس عزا دقت لازم را در قرائت قرآن نكنند بعيد نيست مشمول اين نهى پيامبر(ص) باشند. ضمناً محزون خواندن قرآن با حسن صوت نه تنها منافات ندارد، بلكه كاملا قابل جمع است. گاهى حزن، باعث زيباتر شدن صوت مىشود.
قرائت با صوت و لحن چه تأثيرى در درك معانى و تدبر در قرآن دارد؟
صداى خوش، مانند ديگر مواهب زيباى الهى همچون صورت زيبا، منظره زيبا، خط زيبا هميشه مورد رغبت مردم بوده است. ابوبصير از امام باقر نقل كرده است كه خداوند متعال صداى خوش را كه در آن ترجيع باشد دوست دارد: «فأن الله يحب الصوت الحسن ترجّع فيه ترجيعاً».[48]
اگر قرآن با صداى خوش قرائت شود توجه شنوندگان را جلب مىكند، لذا پيامبراكرم(ص) دستور دادهاند: اقرؤا القرآن بألحان العرب و اصواتها; قرآن را با آهنگ و صداى عربها بخوانيد.[49]
«شهيد مطهرى» مىگويد: «من خودم واقعاً از شنيدن قرآن لذت مىبرم. واقعاً زيبايى قرآن را حس مىكنم، مخصوصاً وقتى كه با آهنگ لطيف و زيبايى خواندهشود. اين قرائت قرآن عبدالباسط بعضى قسمتها كه مخصوصاً آهنگى انتخاب كرده كه با موضوعى كه در آن آيه است تناسب دارد تأثيرش عجيب است، مثل آيه يـاَيَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّه يا سوره اِذَا الشَّمسُ كُوِّرَت. غالباً هر چه خوانده اينگونه است.... اين حلاوت و شيرينى قرآن و اينكه هر چه تكرار مىشود از شيرينىاش كاسته نمىشود، از وجوه اعجاز قرآن كريم است».[50]
مقام معظم رهبرى آيةالله خامنهاى مىگويد: «چنانچه قرآن كريم زيبا و با تجويد و لحن عربى و آهنگ متناسب خوانده شود خيلى بيشتر در عمق جان مستمعين نفوذ خواهد كرد، به خصوص اگر شنوندگان با معانى و مفاهيم قرآن كريم آشنا باشند،[51]بنابراين قرائت قرآن با صداى خوش، موجب جلب توجه شنونده و تحريك احساس و عواطف او و در مرتبه بعد، موجب دقت در محتواى آهنگ يعنى قرآنكريم مىگردد، البته به شرطى كه ساير شرايط تلاوت، همچون رعايت قواعد ترتيل و... بشود.»
براى فراگيرى مقامات و نغمات در قرائت قرآن چه راههايى را توصيه مىكنيد؟
در آغاز مراحل قرائت قرآن از شيوه تحقيق آقايان: عبدالباسط يا منشاوى استفاده كنيد. سپس از قرائت ديگر اساتيد كه از لحاظ سبك نزديك به اين دو است; آن هم ابتدا تلاوتهاى كلاسيك آنها را استماع نماييد، سپس تلاوتهاى مجلسى را. بااستماع مكرر تلاوتهاى قاريان و تقليد از آنان مىتوانيد مقامات و نغماتى را كه آنان به كار بردهاند فراگيريد.
لطفاً بفرماييد، «سبك» يعنى چه و چگونه بهوسيله نوار قرائت قرآن مىتوان صداى خود را به سبك آن استاد درآورد؟
«سبك» به آهنگ و لحن و اينكه يك قارى بزرگ، چگونه صدا و لحن خود را هنگام تلاوت بالا و پايين مىبرد و با چه شكلى مىخواند، گفته مىشود.[52] كار با نوار، براى تقليد از سبك قارىِ مورد نظر، به اين صورت است كه:
اول يك بار ضمن نگاه به آيات قرآن، گوش دهيد. بعد در صورت امكان، آيات تلاوت شده را به صورت جزءجزء حفظ كنيد. سپس با دقت زياد بار ديگر به نوار گوش دهيد و تمامى حركات، سكنات و مواقع صداى بالا و پايين و وقف و مد و... كه قارى رعايت مىكند، فرا گيريد. بعد با همان حالات، كمكم همراه با نوار تلاوت كنيد و صداى خود را با نوار تطبيق دهيد و اين كار را هميشه تكرار نماييد كه تكرار، عامل عمده تقليد سبك از يك قارى است.
چگونه مىتوانيم در قرائت قرآن صاحب سبك شويم و يا در قرائت تقليد كنيم؟
براى آنكه كسى در قرائت قرآن صاحب سبك شود، سه مرحله را بايد طى كند:
الف) تقليد سبكها از قاريان برجسته; ب) تركيب سبكهاى اساتيدى كه داراى سبكهاى نزديك به هم هستند; بهگونهاى كه با مقامات و گوشهها و كليه تحريرها درابتدا، وسط و انتهاى آيات تسلط كامل پيدا كند. بيشتر قاريان عصر حاضر پيرو اين سبكاند; ج) ابداع سبك كه در اين مرحله، قارى قرآن بايد مقامات، نغمات، گوشهها، تحريرها را كاملا بداند و بتواند اجرا كند. لازمه اين كار چند چيز است: 1. تسلط بر معانى (و تفسير) آيات قرآنى; 2. نزديك كردن احساس خود به آيات و به اصطلاح حس گرفتن; 3. ساختن و پرورش صدا; 4. تسلط بر نفس و كنترل بازدم; 5. تسلط بر الحان و مقامات و بهطور كلى آهنگ قرائت; 6. تمرين زياد، بهگونهاى كه سبك قرائت او به نامش شناخته شود; نظير سبك تلاوت عبدالباسط، منشاوى، مصطفى اسماعيل، محمد شحات انور، غلوش، طبلاوى و....
براى تقويت صدا و حفاظت از صداى خوب چه توصيههايى مىفرماييد؟
صداى خوب، نعمتى الهى است كه بايد از آن نگهدارى و به بهترين صورت بهرهبرد. بهترين راه بهرهگيرى از صداى خوب، تلاوت قرآن است; چنان كه در احاديث فراوان توصيه شده است. صداى ظريف، به ويژه پس از فعاليت حنجره، درمعرض تهديد و ضايعه است كه با به كار بستن امورى از آن مىتوان جلوگيرى كرد.
مهمترين راههايى كه توصيه مىشود، عبارتند از:
1. تنفس از بينى، زيرا بينى هوا را گرم و مرطوب نموده و آن را تصفيه مىكند و اين هوا براى تارهاى صوتى بسيار مناسب است. هواى سرد، خشك و آلوده به گردوخاك و دود براى تارهاى صوتى نامناسب مىباشد.
2. پرهيز از نوشيدن مايعات بسيار سرد و گرم، غذاهاى تند و چرب، سرخكردنىها، شيرينىجات، ترشيجات و برخى ميوهها همچون خربزه.
3. استفاده از غذاهاى مليّن نظير: سوپ، آب ليموى شيرين، آب انار شيرين، شير، انجير و برخى داروهاى گياهى مانند: نشاسته، صمغ، چهار تخمه، آب نخود (خام يا پخته).
4. ورزش، تقويت عمومى بدن و بهداشت تغذيه.
5. تمرينهاى صوتى به شرح زير:
الف) تمرين بر روى حروفى كه صفت جهر دارند، به ويژه هنگام صبح;
ب) خواندن الفباى موسيقى. براى اين كار مىتوان كلمه طيبه «الله» را بر مبناى الفباى موسيقى (دو ـ ر ـ مى ـ فا ـ سل ـ لا ـ سى) با پرده صوتى كه در گفت و گوى عادى از آن استفاده مىشود ادا كرد;
ج) قرائت قسمتهاى مختلف يك مقام در پردههاى مختلف صوتى;
د) صعود و نزول طبقه صوتى، بهطور منظم يا ناگهانى، توأم يا مجزّا;
هـ) تمرين در تواشيح، ابتهال، مناجات و اذان كه محدوديتهاى قرائت قرآن را ندارند;
و) تمرين قرائت قرآن به صورت تدوير و تحدير و فصيح خوانى در پردههاى مختلف صوتى;
ز) تمرين قرائت قرآن به صورت تحقيق، ابتدا با صداى بم و سپس توسط و اوج بهمدّت نيم تا يك ساعت و بهطور منظم در هر روز;
6) پرهيز از خسته كردن حنجره ـبر اثر فشار آوردن به آنـ و لزوم استراحت دادن به حنجره خسته;
7) پرهيز از تمرين قرائت در محلهاى پر سر و صدا، لرزان، در حال وزيدن باد و مانند آن، كه موجب خستگى تارهاى صوتى و تورّم آنها مىشود.
چه كنيم تا در دوران بلوغ، دچار آسيب صدا نشويم؟
قاريان نوجوان، اغلب قبل از بلوغ صداى آمادهاى دارند و خوب تلاوت مىكنند، ولى هنگام بلوغ، چون تارهاى صوتى در حال شكلگيرى و تعيين جنس خود مىباشند صدا دو رگه شده و قرائت زيبا براى اين افراد مشكل مىشود و چه بسا بهعلت عدم تمرين مناسب و به كار نبستن توصيههاى لازم، توانايى قرائت را براى هميشه از دست مىدهند، تا افسوس گذشته را بخورند. براى رفع اين نقيصه موارد زير به آنان توصيه مىشود:
1. هر روز پيش از قرائت، چند دقيقه با تمرينهاى صوتى مناسب ـ نظير اجراى نتها با گام پايين صوتى ـ صداى خود را گرم كنند.
2. چند دقيقه به روش ترتيل با گام پايين و توسط بخوانند.
3. در قرائت تحقيق ابتدا ده دقيقه با صداى بم و متوسط خوانده و مدت باقىمانده را بين سه گام صوتى تقسيم نمايند. بدين شكل كه مبناى قرائت را توسط گام قرار داده و هر گاه با اوج، تلاوت نمود، مخالف آن را با گام پايين بخواند و در صورت خستگى يا خلل در صداى خويش، قرائت را ختم نمايد.
در اين صورت، اميد است پس از بلوغ نه تنها زيبايى و طراوت صداى پيش از بلوغ را از دست نداده كه زيباتر و جذابتر شود.
چه كنيم كه براى خواندن قرآن در حضور ديگران، اضطراب نداشته باشيم؟
قرار گرفتن در مقابل ديگران چه براى خواندن قرآن و چه براى صحبت كردن و مانند اينها در اوايل، اضطراب دارد و اين امرى طبيعى است، امّا با مداومت و تكرار آن، عادى خواهد شد و بعد از مدتى خواهيد ديد كه هيچگونه نگرانى و اضطرابى نخواهيد داشت، ولى در عين حال توجه شما را به چند نكته جلب مىكنيم:
1. سعى كنيد در روخوانى و روان خوانى قرآن تسلط كافى داشته باشيد تا در حضور افراد، مشكلى از اين جهت نداشته باشيد.
2. تلاوت و يادگيرى قرآن را جزء وظايف ضرورى خود دانسته، با جديت تمام به آن بپردازيد.
3. تمرين تلاوت قرآن در جمعهاى كوچكتر، مانند تلاوت در جمع خانواده يا در جمع چند تن از آشنايان.
4. اعتماد به نفس را در خود تقويت كنيد; مثلا به خود تلقين كنيد كه «من بهتر از همه حضار قادرم قرآن بخوانم».
5. احتمال اشتباه كردن و مانند آن را مسلّم بگيريد و توجه داشته باشيد كه با اشتباهخواندن يك يا چند كلمه هيچ اتفاقى نمىافتد.
فهرستى از منابع مطالعاتى در مورد بحث قرائت، ارائه نماييد.
به جهت قدمت اين بحث در تاريخ اسلام، بهطور كلّى منابع بحث را مىتوان به منابع روايى، علوم قرآنى و تفسيرى و بالاخره منابع مختص به بحث قرائتها تقسيمكرد كه در اين جا فقط به چند كتاب از قسم اخير اشارهاى مىكنيم:[53]
ـ النشر فى القراءات العشر، ابن جزرى;
ـ معرفة القراء الكبار على الطبقات و الأعصار، الذهبى;
ـ السبعة، ابن مجاهد;
ـ الاضاءة فى بيان اصول القراءة، ضبّاع;
ـ كيف تحفظ القرآن، محمد حبش;
ـ القراء و القراءات بالمغرب، اعراب سعيد;
ـ القراءات بافريقيّة، هند شلبى;
ـ مقدمهاى بر تاريخ قرائات قرآن كريم، عبدالهادى فضلى، ترجمه حجتى;
ـ قرائات قرآنى از ديدگاه تشيع، مجدّد عباسى;
ـ مقدمهاى بر اِفراد و جمع قرائات قرآنى، بستانى;
ـ تأثير متقابل رسم الخط و قرائات، حميد مستفيد;
[1]. محمدهادى معرفت، التمهيد، ج2، ص232.
[2]. يعنى عصر «ابن مجاهد» و كتاب مشهور او به نام «السبعه» در بحث قرائات قرآن.
[3]. حميدرضا مستفيد، تاثير متقابل رسم و قرائات، ص50.
[4]. دايرة المعارف بزرگ اسلامى، ج5، ص313.
[5]. از جمله شواهد تفسير «منهج الصادقين» است كه مؤلف آن در اين عصر، قرآن را بر اساس اين قرائت تفسير كردهاست.
[6]. در آن عصر در مورد اين روايت چنين آورده: «هى متداولة فى هذه الاعصار، فان سواد المصاحف يكتب عليها ولايكتب سائر القراءات الاّ بالعمرة. (روضات الجنّات، ج3، ص256.
[7]. علامه طباطبايى، قرآن در اسلام، ص206.
[8]. ابن مجاهد، السبعة، ص87.
[9]. ر.ك: دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج4، ص176.
[10]. ابن مجاهد، همان، ص71.
[11]. ابوحيان اندلسى، البحر المحيط، ج1 ص116.
[12]. ابن مجاهد، همان، ص87.
[13]. ابن جزرى، النشر فى قرائات العشر، ج2، ص364.
[14]. ر.ك: دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج4، ص176 و الأضائة فى بيان اصول القراءة، ص72.
[15]. ر.ك: حميدرضا مستفيد، تأثير متقابل رسم و قرائات، ص64.
[16]. «مغرب»، سرزمينى است از غرب مصر تا اقيانوس اطلس كه شامل كشورهاى ليبى، الجزاير و مراكش مىشود. در آغاز فتح آن مسلمانان همان نام معروف نزد بيزانسها را كه «افريقيه» بود بر آن اطلاق مىكردند، ليكن بعد از فتح «اندلس» به كل آن منطقه، «مغرب» گويند. (لغت نامه، ج13، ص18736).
[17]. سعيد اعراب، القراء و القرائات بالمغرب، ص13 و 21.
[18]. صحيح مسلم، ح2464; مناقب ابى بن كعب.
[19]. الصافى، ج1، ص61، با توجه به اين كه علوم اهل بيت(ع) از جانب خداوند متعال است به نظر مىرسد كه اينان در واقع در امر قرائت، فقط پيرو آباء طاهرين خود بودهاند.
[20]. التمهيد فى علوم القرآن، ج2، ص241 و جعفر مرتضى عاملى، حقايق هامّة حول القرآن الكريم، ص169.
[21]. البته ترتيل در آيه، اعم از اصطلاح جديد اين واژه است. بر اساس روايتى امام صادق(ع) ترتيل را چنين معنا فرمودهاند: «هو ان تتمكث فيه و تحسن به صوتك». ترتيل يعنى با آرامش و صداى زيبا خواندن. (ر.ك: مجمع البيان، ج10، ص162).
[22]. سنن الكبرى، ج2، ص46; مسند ابويعلى، ج6، ص290 و علوم القرآن عند المفسرين، ج2.
[23]. الكافى، ج2، ص614 و بحار الانوار، ج92، ص190.
[24]. الكافى، ج2، ص615.
[25]. ر.ك: الكافى، كتاب فضل القرآن و وسائل الشيعه، ج4، ابواب قراءة القرآن.
[26]. المعارف، ص533.
[27]. يوسف سخاوى، جمال القراء و كمال الأقراء، ص528.
[28]. سيوطى، الاتقان فى علوم القرآن، ج1، ص318 و التمهيد فى علم التجويد، ص43ـ44.
[29]. النجوم الزاهره فى ملوك المصر و القاهره، ج1، ص202 و ج4، ص84 و ج5، ص153.
[30]. براى مطالعه بيشتر و ديدن احاديث و سيره پيامبر و ائمه معصومين(ع) مراجعه شود به رساله دكترى: دكتر محمدجواد سعدى، آهنگ قرائت قرآن.
[31]. علوم قرآن، ص178.
[32]. الكافى، ج6، ص429ـ433.
[33]. ميزان الحكمه، ج3، ص2525.
[34]. همان، ح16512.
[35]. همان، ج1، ص718.
[36]. بقره، آيه 185.
[37]. ص، آيه29.
[38]. فصلت، آيه26.
[39]. مائده، آيه83.
[40]. براى آشنايى با زيبايىهاى تلاوت قرآن و تأثير آن بر شنوندگان ر.ك: سيد قطب، التصوير الفنى فى القرآن (آفرينش هنرى در قرآن); اعجاز القرآن و بلاغته.
[41]. تغنّى در قرآن، ص249.
[42]. لطائف الاشارات، ج1، ص217.
[43]. سنن القراء و منهج المجوّدين، ص96ـ97.
[44]. فضائل القرآن، ابن كثير، ص55; شرح الجامع الصغير، ج1، ص191.
[45]. المحجة البيضاء، ج2، ص226.
[46]. احياء العلوم، ج1، ص219.
[47]. الكافى، ج2، ص614.
[48]. همان، ج2، ص616.
[49]. همان، ج2، ص614 و وسائل الشيعه، ج4، ص859.
[50]. شهيد مطهرى، نبوت، ص235 (مجموعه آثار، ج4، ص561).
[51]. قرآن در بيان امام خمينى و مقام معظم رهبرى، ص 26.
[52]. ر.ك: انطاكى، تغنى در قرآن; آواشناسى و احسن القرائة و التجويد.
[53]. علوم قرآن و فهرست منابع، ضمن بحث مختصرى در قرائات، بيش از دويست كتاب از قدما را در اين موضوع فهرست كرده است.
....................................